تفسیر آیاتی از قرآن که اضلال و گمراهی بندگان را به خداوند نسبت می دهند این است که خداوند در اثر اعمال سوء بندگان، هدایت ویژه خود و توفیق بهره مندی از آن را از ایشان دریغ می کند و در نتیجه، فاسقان، کافران و ..به راه اضلال می افتند
یک مرتبه رسول خدا دید این جبرئیل که این قدر کوچک به نظرش می آمد {جبرئیل هر وقت می خواست به پیغمبری نازل شود کوچک می شد حتی نسبت به خاتم الانبیاء هم همین طور } تمام فضا را پر کرد، وجبرئیل را با قیافه ی اصلی اش که دارای ششصد بال بود، مشاهده کرد.
هنگام دیدن یکی از فرزندان حضرت فاطمه علیهاالسلام بر محمد وآل محمد صلوات بفرستد
غلو در لغت به معنای زیادت و بلند شدن است. در لسان العرب غلو چنین معنا شده است: غلو تجاوز کردن از حد و اندازه، و یا خارج شدن از حد اعتدال است.[1] و گفته شده غلو بلند شدن و تجاوز از حد و اندازه در هر چیز را گویند
اگر امام مهدي(عج) انساني زنده است كه در طول يازده قرن با نسل هاي پياپي هم عصر بوده و در قيد حيات به سربرده، چگونه توانسته چنين عمر طولاني و دراز مدتي را به دست آورد؟ اساساً چگونه مي توان پذيرفت، وي از گستره شمول قوانين طبيعي و زيست شناختي موجب پيري و ناتواني و سرانجام مرگ، بركنار مانده است؟ جهت پاسخگويي به اين شبهه، بايد نخست به شكل كلي مسأله« امكان تداوم حيات» را بررسي كنيم.
در تفسیر آیه شریفه امام صادق ع فرمودند:« نَحنُ اَلمُتَوَسِّمُونَ » ما خاندان امامت متوسّمین هستیم
خداوند در داستان ذوالقرنين در مقام بيان اين مطلب به مؤمنان است كه خداوند چگونه به انسانهايي كه داراي طهارت در انديشه اند و به مبدء و معاد باور دارند و در عرصه عمل عدالت گستر و فريادرس مظلومان و محرومان هستند، از موهبت خود بي نصيب نميكند. بي شك مسئله ماندگاري و غيرماندگاري سدّي توسط چنين انساني مؤمن و نيكوسرشت كه دغدغههاي محرومان و مظلومان را داشت، فرع دانسته شده است و گرنه در اين خصوص به قضاوت مي نشستند. به نظر ميرسد شخصيتشناسي و ماندگاري ذوالقرنين و پندآموزي از اين داستان قرآني ميرود كه تحت الشعاع سدّ و سازه و ناپايداري او قرار گيرد! بايد گفت كه اگر مفسران و پژوهشگران به تفكيك در اصل و فرع داستانهاي قرآن معتقد باشند و به نقد و نظري كه پيرامون گمانه زني درباره سدّ ذوالقرنين گفته شد توجه ميداشتند، هيچگاه براي يافتن سدّ ذوالقرنين و مسئله ماندگاري يا غيرماندگاري آن در عصر حاضر تلاش و كنكاش نميكردند و بر سر اين موضوع فرعي با يكديگر به مناقشه بر نمي خاستند.
انسان کامل کسی است که همواره مطیع فرمان حضرت حق است و با شناختن حقیقت خود و عظمت وجودی خویشتن میکوشد نفس خود را از رذایل اخلاقی دور کند و با انجام عبودیت به مقام «عبدالله» عروج نموده و راه رسیدن به مقام «قاب قوسین أو أدنی» را هموار سازد. انسان با مکارم اخلاق میتواند اخلاق قدسی و الهی داشته باشد و هدف از انسانیت خویش را در عالم هستی، عینیّت بخشد. «انسان کامل» و آرمانی با ایمان به پنج اصل مهم: توحید، عدل، نبوت، امامت و معاد میتواند به کمال حقیقی که همان قرب خدایمتعال است برسد. امام سجاد(ع) با محور قرار دادن خدا در دعاهای مختلف به ما میفهماند که محور زندگی انسان در تمام شئون آن باید خدا و عشق و محبت به او باشد.
1. برای نیل به هدف مهم آفرینش یعنی «عبد شدن»، شناخت و عرفانِ معبود لازم است. 2. از میان روشهای عرفان عملی، عرفان شیعی برگرفته از روش ائمه(ع) و کلام آن بزرگواران در قالب احادیث، ادعیه و زیارات بهویژه زیارت امینالله که حاوی دعاها و مناجات عرفانی است الگوی مناسبتری میباشد. 3. هدف نهایی در عرفان شیعی لقاءالله است و این مهم در پرتو زیارت و سیر با ولی خدا زودتر به نتیجه میرسد.